در طول تابستان سال ۲۰۱۱ شاخ آفریقا گرسنه بود. در سومالی، کنیا و اتیوپی ۱۰ میلیون نفر از گرسنگی رنج میبردند که دو میلیون نفر از آنها کودک بودند. بستههای جیرهبندی شدهی خمیر بادام زمینی تنها چیزی بود که بین آنها و مرگ فاصله میانداخت.
در حالی بسیاری از انسانها از گرسنگی با مرگ دست و پنجه نرم میکنند که در کشورهای ثروتمند وفور مواد غذایی باعث چاقی جامعه و بیماریهای ناشی از پرخوری شده است. بحران غذایی سال ۲۰۱۱ ریشه در عوامل مختلفی دارد؛ درگیریهای مسلحانه در آفریقا باعث فرار مردم از خانههای خود شد و دسترسی نیروهای امداد بینالمللی نیز در این مناطق بسیار محدود بود، علاوه بر آن خشکسالی شدید بین دو کاشت متوالی محصول باعث از بین رفتن دامها و افزایش قیمت مواد غذایی شده بود به طوری که بسیاری از خانوادهها توان خریداری مایحتاج خود را نداشتند. بنابراین اگرچه میزان تولید مواد غذایی از تقاضای جهانی بیشتر بود اما در دسترس نبودن باعث گرسنگی، سوءتغذیه و تهدید جان میلیونها نفر خصوصاً کودکان شده بود.
تلاشها برای توقف گرسنگی از جهات مختلفی انجام میشود، به عنوان مثال برای پیدا کردن راه حل کوتاه و بلند مدت سازمانهای خیریه در مناطقی که دچار قحطی شدهاند به زنان شیرده مکملهای غذایی میدهند تا کودک آنها دچار سوءتغذیه نشده و همزمان کلاسهای آموزشی تغذیه برای آنها برگزار میشود تا درک بهتری از چگونگی حفظ سلامت و تغذیه خانوادهی خود در بلند مدت به دست بیاورند. اما تاکنون هیچ کدام از این تلاشها باعث تغییر اساسی در وضعیت زندگی مردم فقیر و کاهش خطر قحطی زدگی نشده است. به طور معمول هر ساله یک میلیارد نفر از سوءتغذیه رنج میبرند، عوامل مختلفی سبب اختلال در تلاشها برای کاهش قحطی شده است، به عنوان مثال در سال ۲۰۱۱ فاجعهی شاخ آفریقا فراتر از پیشبینیها بود، گاهی افرادی که احتیاج به کمک دارند در مناطقی دور افتاده یا غیر قابل دسترس، جنگ زده یا بحرانی ساکن هستند. کمبود بودجه مسئلهای دیگر است، اگرچه مناطق مستعد قحطی به خوبی قابل شناساییاند اما اغلب اهدا کنندگان کمکها تا زمانی که بحران به حدی نرسد که باعث جلب توجه رسانهها شود به آن مناطق نمیروند. آیا رسیدن به جهانی بدون گرسنگی آرزویی دست نیافتنی است؟ آیا راه حلی برای قحطی وجود ندارد؟
اگر بخواهیم در مورد قحطی بگوییم باید از کشاورزی و به طور خاص دانهها صحبت کنیم. بذرهای متنوع در طول قرون گذشته و بویژه قرن بیستم در سراسر جهان پراکنده شدهاند. با پیشرفت علم و تولید بذرهای هیبریدی که محصول بیشتری را نسبت به دانههای بومی تولید میکنند، صدها میلیون نفر از مردم دنیا میتوانند تغذیهی بهتری داشته باشند، اما این بذرها بدون هزینه نخواهند بود و تکنولوژی تولید آنها نیز در اختیار قدرتهای خاصی است. از آن گذشته مسئلهی مهم دیگر آن است که کشاورزی در کشتزارهای وسیع و استفاده از بذرهای یکتا و دستکاری شده باعث از بین رفتن تنوع گیاهی منطقه و عادت کردن اکوسیستم به محصول تک کشتی خواهد شد و نتیجهی آن از بین رفتن مکانیزمهای دفاعی بیولوژیکی تکامل یافته در طول زمانهای طولانی گذشته خواهد بود. علاوه بر آن با آفت گرفتن و از بین رفتن یک محصول عمده، عدهی زیادی از مردم در معرض خطر قرار خواهند گرفت. تلاش برای تقویت همکاری و تبادل میان کشورهایی که بذرها از آن سرچشمه گرفتهاند و همچنین کشورهایی که این بذرها را به طور مصنوعی بهینه میکنند سالها در حال انجام است. نتیجهی این تبادل تولید غذایی بیشتر و کشاورزی موثرتر خواهد بود اما در این میان نیز چند مشکل وجود دارد، عدهای مالکیت بذرهای اصلاح شدهی ژنتیکی را متعلق به تولید کننده میدانند در صورتی که عدهی دیگر بر این باورند که این دانهها برای هزاران سال در حال کشت بوده است و اصلاح ژنتیکی نمیتواند مالکیتی بر آنها متصور شود، علاوه بر آن بعضی از حکومتها مصرف محصولات دستکاری شدهی ژنتیکی را ایمن ندانسته و اجازهی ورود به مرزهایشان را نمیدهند.
در نظر برخی گامی مهم در مبارزه با قحطی تنوع بخشی به کشاورزی در سطح محلی و استفاده از بذرهای متنوع و کاشت محصولات مختلف است، به عبارت دیگر جهان عاری از قحطی نخواهد بود مگر به جای توسعهی سیستمهای واردات و صادرات مواد غذایی، کشاورز به جای به طور مثال کاشت یک نوع سیب زمینی انواع مختلف آن را کشت کند و بتواند مواد غذایی متنوعی را برای مصرف تهیه کند. این نوع کشاورزی به کشاورزی سنتی شباهت دارد، اما اگر چنین اتفاقی بیفتد با از بین رفتن محصول در یک منطقه زیرساخت های کافی برای تبادل مواد غذایی در شرایط اضطراری وجود نخواهد داشت. بنابراین به نظر میرسد با توسعهی کشاورزی در مقیاسهای کوچک و افزایش تنوع اگرچه ریسک از بین رفتن کل محصول محدود خواهد شد و خطر تک کشتی شدن و تغییر اکوسیستم نیز از میان خواهد رفت اما در عوض امکان تهیه و معاملهی محصولات غذایی کم خواهد شد و احتمالاً میزان تولید و استفاده از دستگاههای مکانیزه نیز کاهش خواهد یافت. بنابراین به نظر میرسد جهان بدون قحطی با ترکیبی از این دو دیدگاه میسر میشود.
اما جهانی بدون قحطی باید ویژگیهای دیگری نیز داشته باشد. در این جهان توزیع پول میان مردم باید متعادلتر باشد تا هرکس استطاعت تهیه مواد غذایی مورد نیاز خانوادهی خود را داشته باشد، ثبات اقتصادی یکی از مهمترین عوامل ریشهکنی قحطی خواهد بود. آموزش صحیح کارگران و بالا بردن بهره وری باعث بالا رفتن قدرت اقتصادی و در نتیجه پایان گرسنگی خواهد شد؛ گرسنگی یکی از عوامل اصلی ایجاد جنگها و در گیریهای مسلحانه و شورشها در جهان است. با کاهش تعداد پناهندگان احتمال شیوع قحطی نیز کاهش خواهد یافت، در حقیقت با افزایش امنیت غذایی بسیاری از فسادهای دولتی و اقتصادی نیز پایان خواهد یافت. علاوه بر آن تغییرات آب و هوایی و اثرات گلخانهای نیز با شکوفا شدن کشت و کار در زمینهای بیشتر کمتر خواهد شد. پس اقدامهای پیشگیرانه از قحطی و شیوع گرسنگی نه تنها به نفع مردم مناطق مستعد به این نوع بلایا بوده بلکه بر زندگی در زمین تأثیر مثبت گذاشته و دنیای بهتری را برای تمامی انسانها خواهد ساخت.
منبع : ahleiran.ir